سوم

نه وبلاگ نویس حرفه ای هستم ، نه حتی نویسنده ی خوبی .فقط مینویسم .ساده و روان برای دل خودم . عامیانه گاه کتابی گاه جاهلانه

سوم

نه وبلاگ نویس حرفه ای هستم ، نه حتی نویسنده ی خوبی .فقط مینویسم .ساده و روان برای دل خودم . عامیانه گاه کتابی گاه جاهلانه

دلتنگم


دلم میخواست این قدرت و داشتم یا بهتر بگم این اجازه رو داشتم که بهت ابراز علاقه کنم.
دلم میخواست با تمام وجودم تو این روزا بهت بگم دوستت دارم
کاش میشد
کاش

تو

کاش میشد روزه ام را با طمع لب تو افطار کنم

سفر 1

بالاخره یه روز میرم
یه روز همرو تنها میزارم
همه ی کسایی که نا امیدم کردن
اونایی که گفتن دوستن ولی حتی دشمن هم نبودن
بالاخره یه روز میرم
تا همه از دستم راحت بشن
میرم و میدونم جای خالیم کسیو آزار نمیده
بالاخره یه روز میرم
یه روزی که فرداش روز خوبیه
یه روزی که فرداش با حضور آدم های جدید شروع میشه
آدم هایی که اگر بهت بدی کنن دلت نمیشکنه
چون جدیدن و هنوز بهشون اعتماد نکردی که غصت بشه
آدمهای که در برابرت بی تفاوت نباشن
بالاخره یه روز میرم
میرم جایی که اگه دوست جدید توش پیدا نکردم اقلاً دشمن پیدا کنم
که حس کنم هستم
نه که جایی باشم که همه بی تفاوتن نسبت به بودنت
دارم ساکم رو جمع میکنم
همه چیزی که نیازه برداشتم
همین روزاست که برم