سوم

نه وبلاگ نویس حرفه ای هستم ، نه حتی نویسنده ی خوبی .فقط مینویسم .ساده و روان برای دل خودم . عامیانه گاه کتابی گاه جاهلانه

سوم

نه وبلاگ نویس حرفه ای هستم ، نه حتی نویسنده ی خوبی .فقط مینویسم .ساده و روان برای دل خودم . عامیانه گاه کتابی گاه جاهلانه

تو

کاش میشد روزه ام را با طمع لب تو افطار کنم

وقتی به یه نفر علاقه مند میشی چیکار میکنی؟

وقتی به یه نفر علاقه مند میشی چیکار میکنی؟

بهش میگی؟

خوب من بهش گفتم

میگین یه کار طبیعی بوده؟؟

نه خوب غیر متعارف بود من دخترم و به یه آقا پسر ابراز علاقه کردم

اگه از همه سختی هاش بگذری ازحرص خوردنا ،هیجانات و این حس که قلبت جاش عوض شده و تو دهنت میزنه

اگه بیخیال یخ کردن بدنت و عرق کردن دستات بشی

اگه از بهم ریختگی همه جمله هایی که تو ذهنته بگذری

از این که کلی تمرین کردی چی بگی ولی هیچ کدوم یادت نباشه بگذری

فقط و فقط یه چیز میمونه اونم اینه که چی میشنوی

خب چیزی که من شنیدم خوب نبود

ولی اینو با اطمینان کامل میگم به زبون آوردن حرفی که چند ماهه تو دلت مونده سبکت میکنه خیلــــــــی سبک میشی


نا مهربون

نمیخوام مهربون باشم

به چه زبونی بگم؟؟


پ.ن: خسته شدم بسکه همه بهم گفتن چطوری مهربون:(

آرام

خالی ، تهی ، رها


                          ساده ، آرام ، تنها

 

                                                  فارغ ، صادق ، عاقل




عصر یکشنبه

یک روزگی

شهر زنده

گمون میکردم شهرمون مرده



ولی وقتی ساعت 4 صبح رفتم خیابون گردی

دیدم شهر فقط واسه ما دخترا مرده به نظر میاد

چه لذتی داشت 4 صبح قدم زدن تو بام نیاوران

رانندگی با 150 تا سرعت توی اتوبان بی مزاحم

و از همه ی اونا بهتر این که سرت رو از پنجره ماشین

بیاری بیرون و با تمام قدرت جیغ بزنی

سیاوش گوش بدی و حال کنی




شب تا سحری بی نظیر با دوستانی جدید از زندگیه جدید

نیمه دوم مرداد